به سپیدی یک رؤیا و هرایی را در روز دختر بخوانید
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۹۲۰۹۸
به سپیدی یک رؤیا
رمان «به سپیدی یک رؤیا» اثر فاطمه سلیمانی ازندریانی در وهله نخست از داستانی بهره میبرد که تا پیش از این کمتر پرداختی از آن صورت گرفته است. او در داستان خود فرازی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س) را از دوره پس از هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو روایت میکند که در پی آن ایشان به درخواست امام قدم در راه سفر از مدینه به مرو میگذارند و در نهایت نیز در اثر بیماری در شهر قم به رحمت خداوند میروند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از سوی دیگر این داستان از یک زاویه دید بسیار بدیع بهره برده است. راوی داستان یکی از کنیزان حضرت فاطمه معصومه (س) است که در داستان به شکل و شمایلی تازه و واقعی به روایت داستانی پرداخته است. بیان زنانه و ترسیم ظرافتهای بیانی که معمولاً در زبان زنان میتوان سراغی از آن گرفت از سوی نویسنده در این متن به زیبایی ترسیم شده است. در کنار این زیبایی بیانی، فضاسازی نویسنده از اندرونی منزل امام معصوم و ساخت چندین شخصیت سپید و خاکستری در این فضا که شرح رفت و آمدها و نگاه مردم در آن دوران تاریخی به امام معصوم و بیت او را روایت میکند نیز از دیگر ویژگیهای این متن است که نویسنده توانسته به خوبی از عهده آن برآید.
اما سومین ویژگی این داستان را باید در زبان خلق شده توسط نویسنده جستجو کرد. سلیمانی در روایت خود از زبانی بهره میبرد که هم تاریخی است و هم کشش داستانی دارد. به عبارت دیگر نویسنده با توانایی و هوشیاری از عبارات و افعال و کلمات به شکلی بهره برده که مخاطب ناخودآگاه احساس کند در فضایی تاریخی و کهن در حال مواجه شدن با داستان است. خلق این زبان تازه با توجه به پیچیدگیهای موجود در راه ایجاد آن در کنار جسارت نویسنده برای ورود به این وادی در کنار تجربههای بسیار موفقی که در این زمینه وجود دارد یکی دیگر از نقاط قوت این متن به شمار میرود.
هرایی
«هرایی» اثر داستانی بلند مرحوم سعید تشکری نویسنده، نمایشنامهنویس و منتقد ادبیات و تئاتر خراسان است.
هرایی به زبان خراسانی یعنی آوای بلند و وجه تسمیه این انتخاب برای نام رمان به یکی از قهرمانهای رمان بر میگردد که به زبان دری و خراسان کهن سخن میگوید و ریشههای هراتی دارد.
در این رمان سرنوشت بانوی پزشکی روایت میشود که بر خلاف عادت جامعه زیستی خود بر هویتش به عنوان پزشک و قانون پزشک بودن در تمام مناسبات اجتماعی و فردی و تعهد اجتماعی خود تاکید دارد و از این زاویه نقدی بر رفتارهای آدمهایی که تعهدی در رفتار و شئونات خود ندارند بیان میکند.
در واقع اسراء، قهرمان رمان هرایی میخواهد با شغل خود کنشگر باشد و این اول مصائب اوست.
«هرایی» دومین اثری است که تشکری سعی کرده در آن به صورتی پررنگ خود را از قاب نویسنده متعهد به تاریخ و سنتهای تاریخی و مذهبی آثار گذشتهاش بیرون کشیده و در نگاه یک مصلح اجتماعی نشان دهد. هرایی در واقع تلاشی است برای بازنمایی بخشی از فضیلتهای اجتماعی و فردی فراموش شده در بطن زیست و زندگی ایرانی که در قالب بازی و فرم کلمات با ذهن نویسنده بازنمایی شده است.
تشکری در این زمینه خود عنوان کرده است: واژگان آیا همانست که مینویسیم یا همان هایی که با آنها حرف میزنیم ویا میاندیشیم و مینویسیم، واژگان کلیدی ترین مایملک نوشتار هستند که با آن نویسنده هستی را شکار میکند، درست مثل نگاه به هستی از زاویه دید کنشگری نویسنده به وقایع/ مینویسد و یا میبیند و مینویسد و یا آنچه را دیده آنطور مینویسد که هستی نوشتارش او را به ماه میرساند تا شبش را به صبح تبدیل سازد! اکنون من در چنین رویدادی هستم و زیست میکنم. هنرنویسنده یعنی نوشتن خلاق از رویدادی سخت.
۵۷۵۷
کد خبر 1768353منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: معرفی کتاب کتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۹۲۰۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
(عکس) روایت غمانگیز رسول خادم از گفتگو با دختر پابرهنه
رسول خادم پیشکسوت کشتی ایران که این روزها در کنار مردم سیبزده سیستان و بلوچستان حضور دارد با انتشار تصاویری از یک دختر پابرهنه نوشت:
ازش پرسیدم؛ خواهرته؟!
سرش رو به طرف بالا تکون داد، یعنی نه …!
گفتم؛ اینا وسایلِ خونه شماست؟ رو فرشی و کاسه و … اینایی که روی زمین افتاده رو میگم؟
نگام کرد …!
یه هو دیدم چشاش پُر اشک شد …
به هم ریختم! آخه این چه سوالی بود من کردم!
اشک آرام از گونه اش روان شد …
اصرار من به اینکه درست میشه دختر عزیزم هم، هیچ فایدهای نکرد …
پای برهنه …
بچه به بغل …
روی گِلها …
با چشم گریون …
قدم برداشت و رفت …
ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی
سیستان و بلوچستان
روستاهای اطراف شهرستان کُنارک